مرا می فهمد

دوست داشتم

دیگه عاشق نمیشم

آنکه ویران شده از یار مرا می فهمد


وانکه تنها شده بسیار مرا می فهمد


چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام


که فقط ریزش آوار مرا می فهمد


آنقدر بی کس و بی تکیه گه و بی یارم


که فقط شانه ی دیوار مرا می فهمد


من تمام غمم از عشق بپا خواست ولی


عشق انگار نه انگار مرا می فهمد !


چه عبث در پی یارم چه عبث در پی یار


و عبث معتقدم یار مرا می فهمد .......


نه ببین ! آینه از درد ترک خورد... ببین!


آن من مثل من انگار مرا می فهمد!


یار من آینه سان مثل خودم می ماند


اوست آری خود شهیار مرا می فهمد


او همانست همان گمشده در من آریاو همانست که بسیار مرا می فهمد



نظرات شما عزیزان:

Oldlove
ساعت21:37---10 اسفند 1390
سلام دوست عزيز...خيلي خيلي باحال بود مرسي..
مخصوصا پست قبلي شعرشو اينگاري جايي گوش كردم اما هرچي فكر ميكنم يادم نمياد..باحال بود مرسي...

منم آپم...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:,ساعت9:48توسط علی | |